نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

ببین من هنوز هم نفس میکشم

نفس در هوای قفس میکشم

تاب سوزم نیست و سازم شکسته است

گویی تمام درها به روی شادیم بسته است

قلب کوچک در میان سینه از روزگار سخت

به خدا خسته است