نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

شوک

سال جدید رو با شوک شروع میکنم

شوک عدم تمایل حضور دو  عزیز  خانواده در مراسم نو عید

شوک عدم حضور یک عزیز خانواده در مراسم نو عید

شوک تحویل سال ناگهانی

شوک حس کردن نبود یک پدر در هنگام تحویل سال٬ شوک نبوسیدن گونه های یک پدر٬ شوک بوسیده نشدن پیشانی یک دختر توسط یک پدر

شوک بوسیدن گونه های پیر شده یک مادر

شوک ریختن اشک به جای خندیدن

شوک دیر آمدن یک همسر

شوک دلتنگی غیر قابل کنترل هنگام جدایی از یک مادر

شوک رفتن به سفر بی پدر

شوک گریستن در سفر بخاطر حس غم تنهایی یک مادر(نیدونی اینو وقتی حس کردم که فکر کردم تمام این زیباییها و خوشیهای سفر برای من که بی همسرم به سفر رفتم اگه خدا بخواد قابل تکراره....اما مادر من تمام لحظات سفر رو میگروند بدون امد اینکه روزی با همسسرش باشه)

شوک حس اینکه هنوز از طرف همسرت یک شخص غیرقابل انکار و کنار گذاشتن نیستی حس اینکه بی تو باشه و بی تو خوش بگذرونه

شوک یک دعوا

شوک دادهای مدام که هنوز توی سرت تکرار میشن

شوک بغضی که مدام گلوتو فشار میده وبارها خودشو به چشمات میرسونه و جاری میشه

شوک اینکه فکر کنن تموم این ناراحتی ها با یکه بوسه حل میشه

شوک باور اینکه گذشته ها چه خوب بو د و چه زود گذشت شوک حضور در یک مهمونی در کنار کسی که فکرشو هم نمیکردی ببینیش

و درآخر شوک عوض شدن منابع امتحان دستیاری که ضد حال خوبی تو مهمونی بود 

امسال عجب سالی بشه واسه من!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد