نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

فکر همه چیزو میکردم جز این.فکر میکردم ممکنه سر هر جیزی بهم بخوره جز این.ولی شد.

حتما صلاح نبود که بشه

اما دلم واسه اون همه خاطره که مجبوره تو سینه بمونه و صداشم درنیاد میسوزه....خیلی!