نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

استرس

صبح که پا میشم سرم درد میکنه....یعنی مفصل تمپورومندیبولارم درد میکنه...میدونم دلیلش چیه....فشار مداوم دندونهادر خواب.... بروکسیسم یا همون دندان قروچه عامیانه....دلیلشم که معلومه....استرس زیاد....دلیل اونم معلومه...نگرانی بابت آینده ای که خیلی از مسائلش استرس زا شده....و از دست منم کاری بر نمیاد....

کلا زندگی امروز یعنی شناور بودن تو دریایی از مسائلی که بار روانی زیادی رو ذهن و آرامش اون میذاره

امتحان دستیاری....پایان نامه....رفرانس های عوض شده....مامان تنها ....مسائل حقوقی و ارث و همه چرندیات مرتبط با اون....سرگردانی در باره جابجا شدن یا نشدن یا اصلا توان جابجایی....دور بودن از همسر.... محدودیت انتخاب ....خلاصه باید ذهن فولادی و صبر ایوب داشت تا این مسائل تموم بشه

البته خدای مهربون که بنده اشو تنها نمیذاره....پس امیدبه خدا میرم به جنگ مشکلاتوووبالاخره یه چیزی میشه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد