نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

عشقولانه

از قدیم و ندیم آدما عشقولانه در میکردن....

تو عصر حجر زن می نشست تو خونه و گرز مرد رو پاک میکرد...مرد هم که از شکار برمیگشت دم غار که میرسید یه نعره میزد٬یعنی:زن!عشقم کف پات

اونا هرروز از این عشقولانه ها داشتن و با هم خوش بودن(جدا تصور اجدادمون با اون سادگی خیلی جذابه)

اما حالا تو این عصر٬نمیگم که عشق نیست یا محبت از دلها رفته یا آدما از هم دیگه دورن...نه....شاید نسبت به قدیم فاصله ها بیشتر شده باشه اما هنوزم وقتی دلت تنگه...وقتی یه شونه واسه گریه میخوای ...وقتی دلت میخواد اشکات تو بغل یکی دیگه جاری بشن....اگه تو هم شونه غم کس دیگه ای بوده باشی...حتما همراه تنهایی و دردت رو پیدا میکنی

خب پس چمون شده که تو این روز عشقولانه احمقانه یادمون میفته که باید محبتمون رو با گل قرمز آتیشی و شکلات و خرس و گربه نشون بدیم

من از این خط کشی بی احساس حقیقی عشق متنفرم

اینا  رو گفتم که بگم به درک که عشقولانه ها می پرند

نظرات 4 + ارسال نظر
خدای گونه ای در تبعید... چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 10:11 ق.ظ http://kaveer.blogsky.com

خوب بود

سید چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 02:16 ب.ظ http://mehmooni.tk

سلام

چی بگم از عشق ...............

اوهام چهارشنبه 26 بهمن 1384 ساعت 03:06 ب.ظ http://ohaam.blogsky.com

اوهوم..

موسا پنج‌شنبه 27 بهمن 1384 ساعت 11:10 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com

سلام دوست من
نات بد
به من سر بزن -- شاید تلنگر باشم --
تا سلام ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد