نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

پشیمانی

این روزها همش آرزو میکنم که این روزها بگذره.....به هزارو یک دلیل

از این بیمارستان و محیطش و آدمای دوربرم بدم میاد

از این همه حرفای احمقانه از غرض ورزیهای خودخواهانه از تحمل شرایطی که دیگران تحمیل میکنن بدم میاد

از این همه زمانی که مونده تا بخش جراحی با این کشیکهای صعب العلاجش تموم بشه احساس بیچارگی میکنم

از استرس خرداد و اتفاقات بعد اون

از رخ دادن یا ندادن از نفع یا ضرر از همه چی

دلم واسه این اشکهایی که امروز مهمون چشمام هستن میسوزه

این روزها به قیمت گزافی داره واسم میگذره

نظرات 1 + ارسال نظر
قاسم سه‌شنبه 18 اردیبهشت 1386 ساعت 11:27 ق.ظ http://msw.mihanblog.com

سلام دوست عزیز وبلاگ خیلی خوبی داشتی من از مطالب شما استفاده خوبی بردم واگر شما مایل به تبادل لینک هستید هستید یک سری هم به وب من بزنید ممنون میشم نظری بدین ودر مورد لینک کردن هم نظر خودتون رو بگین؟
هم ترانه یاد من باش!
بی بهانه یادمن باش!
وقت بیداریه مهتاب?
عاشقانه یاد من باش
منتظر حضور شما هستم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد