نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

اتفاق افتاد

حالا چی میشه نمیدونم.....اگه نشه چقدر ناراحت میشم نمیدونم.....اگه بشه چقدر خوشبخت یا بدبخت میشم نمیدونم.....اگه بشه اصلا پشیمون میشم یا نه نمیدونم .....کلا نمیدونم چی میدونم

اما خیلی حس خوبی دارم....یه ماجرا حالا به هر نحو داره تموم میشه.....

اما چه بشه چه نشه من و اون پر ماجراترین خواستگاری عمرمونو گذروندیم....چه استرسی...چه اضطرابی....

هیچوقت اون شب از یادم نمیره....

خدایا عاقبت همه رو ختم به خیر کن.....(کاملا پیرزن شدم)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد