نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

نوشته های یک روح تنها

وقتی پا رو زمین گذاشتی٬تنهایی ات هم شروع شد.

زلف بر باد مده٬تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن ٬ تا نکنی بنیادم

می نخور با همه کس ٬تا نخورم خون جگر

سر نکش٬تا نکشد سر به فلک فریادم

 

نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 02:25 ب.ظ http://hasanazar.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی دارید.
یه سری به ما بزنید.
ممنونم.

شوریده یکشنبه 18 آذر 1386 ساعت 07:56 ب.ظ http://www.faghat-khodam.blogsky.com

سلام

این شعر حافظ بسیار زیبا بود

شباهت من و شما تنهایی است

من اپم

موفق باشید...شوریده

من چهارشنبه 21 آذر 1386 ساعت 12:54 ق.ظ

خیلی خوشحال شدم دیدم دوباره نوشتی...البته هرچند نوشته قبلی ات یه کم غمگینانه بود..کلا نگران هیچی نباش ..بهار هم از راه می رسه ایشاالله به هر دومون خوش می گذره..من هم مثل تو فقط منتظر بهارم... بر نامده و گذشته بنیاد مکن...اینقدر هم به این حامد بدبخت گیر نده چی گفت و چی نگفت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد